عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



روزى امام حسین(ع) غلامى را دیـد که با سگى نان میخورد،یک لقمه پیش سگ مى انـدازد و لقمه اى هم خودش میخورد،حضرت فرمود:اى غلام! عجب هم غذایى پیدا کرده اى؟! غلام عرض کرد:اى پسر پیـامبــر! من محزون و مغموم و ناراحتم و شادى و خوشحالى خودم را از خوشحال کردن این سگ میخواهم؛ زیرا که صاحب و مولاى من یهودى است و من از همراهى و مصاحبت با او در عذابم.

امام(ع)فرمود:کارى که انجام دادى اثرخودش را بخشیده و دویست درهم که قیمت غلام بود نـزد یهودى برد و فرمود:غلام را به من بفروش،یهودى عرض کرد من این غلام را فداى قدم مبارک شما کردم و این بستان را هم به غلام بخشیدم و درهم ها را به حضرت بازگرداند.حضرت هم غلام را آزاد کرد و دویست درهم قیمت او را به او بخشید.
زن یهودى خبردار شده،اسلام آورد و مهریه خود را به شوهرش بخشید،یهودى هم مسلمان شد و منزل خود را به زنش ‍ بخشید.

 

 

بحار ج 10، ص 145 به نقل از دارالسلام،ج 3ص350





:: موضوعات مرتبط: داستان کوتاه , ,
:: بازدید از این مطلب : 514
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
ن : Bahram
ت : سه شنبه 16 آبان 1391
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Harmonic... و آدرس bahram3.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com